22/ 3/ 1400
اول ذیالقعده 1442
آمدی فرمان «قُم» دادی به غفلتزادگان
آمدی هشدار «گم» دادی به شیطانزادگان
حشمت و جاهت تلألؤ کرد تا کهکشان
عزت نامت مجسم کرد عزت پیغمبران
عصمتت کرده تشعشع از زمین بر آسمان
از هوایت هوش رفته از سر کروبیان
جاری از عزّ و وقارت، امن بر ایمانیان
خاک پایت زرنشان و سرمه صاحبدلان
با اشاراتت برافشاندند سر قدوسیان
مشعل دین و هدایت را نشاندی در دل ایرانیان
پرچم صدق و صفا افراشتی در منظر نیکاختران
غم ستردی نی ز قم تنها که از کل جهان
برکت آوردی نی بر قمیان تنها که بر کل بشر در هر زمان
شادی افشاندی نی بر قم، که بر ایران، بلکه بر زمین و آسمان
شوکت و جاه و جلالت فخر هر صاحبقران
نور چشمی، قوت قلبی، نماد حرمتی بر بانوان
تاجداری، تاجبخشی، افسری بر مؤمنات و مؤمنان
عصمتآموزی با عصمتت بر عاصیان
نورافروزی، بر هوش و دل با صدزبان
دلفروزی، ای مه خورشیدوشِ خورشیدنشان
جدّ و آبائت مطهر، زاده موسی بن جعفر، منتت داریم بر جان باسپاس و امتنان
بر قدومت کشور ما مفتخر، مرز و بوم گشته معطر جاودان
خیر و برکت، رحمت و شفقت آوردی ز طاها ارمغان
نامی و نامور فراتر از همه فخرآوران، نامآوران
ماه ماهان، عصمت زهرا است در تو پرنشان
گوشۀ چشمی نمودی خاک را، خاکیان برتر شدند از قدسیان
پای چون بر فرش نهادی، فرش کردند چشمشان را عرشیان
عزم بر قم چون نمودی، پهن کردند قلبشان را قمیان
ولوله افتاد از شادمانی در خطّه ایران، که دارند چون تو گوهر در میان
ای نگین پر طراوت، معدن جود و سخاوت، برگرفته از طهارت پرنیان
مات و مبهوت شکوهت شمس گردون، دائما بر آستان تست بوسهزنان
ای مه شمس خراسان، در پی خورشید گشتی از مدینه تا ایران
شد امیدت با سفر در قم به فرجام و به پایان
آوردی سوغات بهشت، آلاله و گل، باغ و بستان
پرورش دادی در این باغ، دانش و ارزش فراوان
از نفسهایت تراوید فقه و حکمت سر به سر تفسیر قرآن
پخش کردی نکهتِ عطرِ بهشت، بر سرزمین پاکبازان
هم چشاندی معرفت از کان شهدنوش ولایت کامجویان راهجویان
هم کشاندی بر مزارت عالمان و عارفان و عشقبازان
آن مزاری که نیابت میکند از تربت گردیده پنهان
زائرانت زائرند بر فاطمه کو را نیست نی بارگاهی و نه آستان
هست طوافت طوف زهرا که طوافت میکنند پروانگان صبحگاهان، شامگاهان
بر تو بادا صد درود و صد سلام از هر کران تا بیکران