و الله إن قطعتموا یمینی إنّی اُحامی ابداً عن دینی
و عن امام صادق الیقین نجل النبیّ الطاهر الامین
خدا را سوگند
مشتاق شهادتم و بر روی پای خود نمیآیم بند
ای خونخواران پلید و نژند
ای خدانشناسانِ در دام شیطان سخت در بند
گر بر من فروبارید هزاران نیش و گزند
گر بگوئید لاطائلات و خروارها چرند و پرند
سهل است از من ببرید دست و بند از بند
اما هرگز از من نخواهید دید تسلیم و لبخند
گر از درخت عمرم جدا کنید ریشه و شاخه و آوند
گر از هم بگسلید مرا رگ و پیوند
گر دستانم جدا کنید بند از بند
دست فرو نخواهم شست من ز عشقم، ز دینم، که هست دین خداوند
حال من شوریده، بر امامم شیدا، دل برنای من، حبّ او را به کمند
پیشوایم حسین است آن نبویزاده ارجمند
از صداقت چه کسی دید گزند؟
و ز خلافش چه کسی شد سودمند؟
و امامم حسین است به یقینش صداقت پیوند
قهرمانان عالم نتوانند ز من گوی سبقت برند
چه شما را که خودباختهاید به دوصد حیله و شبهه، به هزاران ترفند
من ز عشق حسینم بیتاب، مینبینید چهسان، چون و چند
آتشی است اشتیاقش و من چون سپند
به همه میآموزم، کیست بدبخت و شقی، کیست پلید و نژند
کیست نیکبخت و سعید، کیست سعادتمند
به همه میگویم چیست وفا، کیست به عهد خود پابند
به همه میگویم چیست جفا، کیست بر خودبند
مکتبم مکتب جود و وفا و منم جانبازی بس سخاوتمند
مذهبم مذهب اخلاص و صفا و منم پاکبازی بس برومند
سیرهام هست شجاعت، شهامت، پور آن شیر شجاعم و بس غیرتمند
شیوهام هست رنجزدائی، بر صغیر و کبیرم سودمند
مسلکم مسلک ارج و بها، و مرا جز روی حسین کو دلبند؟
آن حسینی که نبی را است عزیزِ دلبند
به نبی نسبت نیک برد در رگ و ریشه، پیوند
مصطفی را کیست جز او فرزند
در طهارت به دامان نبی، شهدِ شیرینِ قند
در امانت مگو کیست! در وفایش به خدایش سوگند