ارشاد

مقالات گفتاری، مدایح و مراثی و ...

ارشاد

مقالات گفتاری، مدایح و مراثی و ...

از می و میخانه برید

دل پس از طوف حرم از می و میخانه برید

چون فقط نام تو و عشق تو جانانه خرید


بی‌خود از خود شد و از هوش رمید

چون جمال روی صاحب‌خانه دید

 

مرغ دیوانۀ دل زود از این خانه پرید

بس که اغیار ز پی‌اش نقشه کشید

 

دل بشکسته نجوید حرمت را چه کند؟

هیچ کس جز ره دوست نگردید سعید

 

دیده مست تو و دیوانه دلم در پی او

وعظ دیوانه و مست غیرمفید

 

این مشاعر همه مجنون تو‌اند

هیچ دیوانه مگر اندرز شنید

 

تو نه فارغ ز منی، دل به من داد نوید

که توئی «اقربُ من حبل الورید»

 

این تغزل سزایت که به قول سدید

گفتی هستی «علی کل شیئ شهید»

 

توکه نوری همه نورها ز تو آمد پدید

کور و دور باد که نورت ندید

 

چشمم از چشمۀ خورشید مزید

هر کجا شیشهٔ می دید رخت را بدید

 

هرکجا پرسه زنم، گر که نزدیک و بعید

باز دارم به لقا و به وصالت امید