4/ 2/ 1404
25 شوال 1446
اکنون که سوگیادِ صادق آل پیمبر است
بر سینهها سوز غمش همچو اخگر است
از نام او گیتی و مینو معطر است
بر ساق عرش جاه و جلالش مصدّر است
عزّ و جمال مکتبش برما مقدر است
شیطان ز لحظه لحظۀ عمرش مکدر است
بر عرشیان و قدسیان تاج و افسر است
بر مُلکیان، ملکوتیان آقا و سرور است
از جلوۀ فروغ او خصم، ابتراست
او خود تجلی اعظمِ الله اکبر است
گفتن زنام دوست، برخصم نشتر است
بودن به یاد دوست زهرچیز خوشتراست
وان دوست چه دوست! که مه است بلکه مهتر است
اعجاز نشان هل اتی، بلکه کوثر است
آیات باهر حق، بلکه ابهر است
آیات ظاهر حق، بلکه اظهر است
پیرو به مذهبش هر نیک اختر است
از مذهبش منور شرع انور است
فرزند حیدر و زهرای اطهر است
بر پرتو جمال و جلال خداوند مظهر است
گفتار صادقش بهتر از زر است
فرمود شفیع شیعیانش به محشر است
ارشاد را دیده به این وعده بر در است
گرچه ز سوز افتراق نهادش پر آذر است