20/ 1/ 1404
کوشک ای سرزمین مشکبار
سرزمین عاشقان مشکسار
سرزمین خونفشان و مشکزار
کز تو بشنیده جهان آوای یار
کو شهیدانت همه والاتبار
رزمجویان دلیر و جاننثار
ای زمین جنگ و رزم بیقرار
اخترانت کو؟ کجا رفت کارزار؟
خط خونین شهادت یادگار
ای خوشا زان خاطرات ماندگار
بوی باروت و صدای انفجار
میدهد بر گوش جانها انزجار
یکطرف مردان مرد در انتظار
تارسد فرمان، وفا بر عهد یار
یک طرف یاران شیطان بیقرار
بهر خونخواران قرن آتشبیار
یکطرف حق و حقیقت آشکار
یکطرف بطلان و ظلمت تیرهبار
یکطرف عشق خدا چون آبشار
یکطرف نفرین و لعنت مرگبار
یکطرف اردوی حق همسوی یار
یکطرف ابلیس شتابان سوی نار
یکطرف افتخار و افتخار و افتخار
یکطرف ننگ است و عار، ننگ است و عار
یکطرف مردان حق و بختیار
یکطرف اشباه انسان بدبیار
یکطرف جانهای پاک بر گردیار
ملک ایمان را امان و شهریار
یکطرف بر عهد حق سخت استوار
یکطرف را کردهاست شیطان مهار
یکطرف پاکبازان، نازنازان شهسوار
یک طرف شیطان مزدورسوار
یکطرف پاکان همه توحیدشعار
یکطرف را کردهاست شیطان شکار
یکطرف نیکان و خوبان همقطار
بر رضای حق فدایی جاننثار
یکطرف آوای قرآن راهوار
یکطرف آوای شیطان درگذار
یکطرف قوت و غذاشان ذکر یار
یکطرف تشنه به خون و خونخوار
ای زمین شیرخیز! والاعیار!
کوشکِ شیران عزیز، والاتبار!
من در این هنگامۀ پر افتخار
مینجویم، مینپویم خارزار
من نجویم شیرزاد از بیشهزار
از تو میجویم، کجا از شورهزار؟
من به دنبال گلم، تو گل ببار
از شهیدان، شاهد صدقی بیار
ای شهیدآباد! شهدی کامکار
از درونت بهر کامجویان برآر
مشهد پرخاطره! پیغام بیار!
خاکِ خونرنگ! درّ ببار! گوهر بیار!
رحم کن! واماندهام هم وامدار
ده نشانی ز آستان گلعذار
رحم کن! جاماندهام در خارزار
تو نشانیها به راه من گذار
آن رفیقان را بگو در آن دیار
بهر پیوستن کشیدم انتظار
تلخ باشد تلخکامی، زهربار
کی شود من هم بگردم کامکار