25شوال المکرم 1442
16/ 3/ 1400
جعفر صادق به صدقم رهنمون
دیگران هرگز نگفتند جز اباطیل و فسون
مکتبش شیطانیان کرده زبون
مذهبش ابلیسیان کرده نگون
سیرهاش باطل نموده واژگون
راه و رسمش بر حقیقت آزمون
عشق من بر مذهبش هر دم فزون
ذوق و شوق او مرا در پوست و خون
من ندانم کیست او، یا رفعتش چند است و چون؟
من ندانم کیست او، از وصف من باشد برون
منقبتهایش فراعرشی و از عرش است فزون
بهر تعظیمش قدسیان، کروبیان الراکعونَ الساجدون
بر بساط «عَلَّم الاسماء» نگینی پر شگون
شیعهاش هستم به دنبالش روانم سایهگون
مذهبش بر دین و دنیایم جلا، بر کفر میزاید جنون
مکتبش بر جاه و عُقبایم صلا، بر شرک افزاید زبون
مِهر او در سینه دارم، دشمنش را کینه دارم در رگ و پیوند و خون
جعفری هستم به جعفر سرفرازم سر بسایم بر سپهرِ نیلگون
صادقی هستم به صادق افتخارم گونهگون
نطق صادق، فکر صادق، راه صادق، دین صادق، جنب و جوشش جمله صادق صدقگون
راستگوی و راستپو، جویای صدقش صادقون
هر که را دیدم شتابان، چون که پرسیدم از او مقصد کجا؟ گفتا: «الیه راجعون»
نیست ترسم در ایاب و در حسابم، در کتاب و در معادم، کار من با او است چون
هستم ایمن از حسابِ سخت و از رسوایی مصون
هرکه با او باخدا شد، گفت جنت فردوس را مائیم وارثون
هرکه با دین و ولایش آشنا شد گفت مائیم «آمنون»
هرکه او را راهنما شد گفت مائیم «حزب الله المفلحون»
هرکه او را پیشوا شد گفت مائیم «جنداللّه الغالبون»
هرکه او را مقتدا شد گفت مائیم اولیاء الله «لاخوف علیهم و لا هم یحزنون»
هرکه او را جانفدا شد گفت مائیم «فی جنات عدنٍ داخلون»