18/ 11/ 1402
فتح المبین مفتوح اعصار و قرون است
زین فتح شادیها فزون
است
رفتی به آن جبهه بپرس
از یادگاران
ازچه ترا رخسارهای
غرقه به خون است
واپرس که هان حال
شهیدانت تو برگو
آن لالههای باصفا را
وضع چون است
واپرس آلالههایت از چه گلگون باژگون است؟
از هنگامه ات پیداست
که خصمت سرنگون است
فاتح در این بزم
مصفایند رزمندگانت
آن دشمن نادان خونخوار
بس زبون است
فتح المبین، روح خدا
فرماندهاش بود
در جا به جایش نور
زهرا پرشگون است
آن کس که دیده در شب رزم، این چنین گفت
از وصف من یا هرکسی قطعا برون است