15 رمضان المبارک 1441 20/ 2/ 99
مولودی امام حسن علیه السلام
دادند ملایک این سخن با صوت زیبا و حسن
آمد حسن آمد حسن چون نافه مُشک ختن
رسوا شد هر زاغ و زغن ابلیس شد اندر رسن
باطل شده زنده به گور پیچیده سر اندر کفن
آمد حسن آمد حسن بر او سلام از مرد و زن
شد ناامید هر راهزن از نور تابان حسن
شد وقت مرگ اهرمن از آیت حُسن حسن
خندید گلستان و چمن شادی کن و فریاد بزن
ای سرور و مولای من مولاحسن آقاحسن
صلحش قیامی بتشکن جهدش همه دشمنشکن
او ملجأ ما در فِتن دستهای ما سوی حسن
امید ما روی حسن مشکبوی ما هم خُلق نیکوی حسن
باشند خریدارش همه، تنها نه من آفاق همه، از مصر و مغرب تا عدن
از شرق تا غرب و یمن گویند حسن جانم حسن
از آسمانها تا زمین جن و بشر هر مرد و زن
کروبیان و قدسیان هم تن به تن دارند بر لب این سخن
مولای ما آقاحسن دنیا حسن عُقبا حسن
با نور او شد مقترن این ماه شیدایی شدن
او جان ما اندر بدن بر زندگی ما را ثمر، ما را ثمن
از دل بَرد حُزن و حزَن احیاگر دین و سُنن
حُسنش حسن بل بوالحسن کو ماه گردون در قیاس ماه من
بویش شنیدند از قَرَن یعقوبوار از پیرهن
دل کَندند از شهر و وطن کردند در کویش وطن
آنان که بودند نورچشمان نبی ذوالمنن
بر ما حجاب بر رخ مزن رسواییم در سرّ و علَن
هرچند بدیم، داریم شعار یاحسن مولاحسن جانمحسن