ارشاد

مقالات گفتاری، مدایح و مراثی و ...

ارشاد

مقالات گفتاری، مدایح و مراثی و ...

طوبی شکست

کردم گذر بر بوستان، بشنیدم از برگ رزان، آمد خزان، آمدخزان

دیدم به چشم خود عیان، دود از زمین تا کهکشان، در تاب و تب نیلوفران

شرمنده‌ گشت هفت آسمان، از چه ندادند هیچ امان، بر لاله‌های شادمان؟

خوردم تأسف بی‌کران، از دست آزار خسان، آورده بر لب جانمان

با حسرت و زاری‌کنان، دندان فشردم بر لبان، مپرس چرا، مگو چه‌سان

ظلمی روا شد ناگهان، از سوی دیوان و ددان، کرد ملتهب کروبیان

آتش زدند بر اختران، سوختند از ما جسم و جان، از عرشیان روح و روان

از ناله‌های کودکان، از شیون ناسوتیان، جن و ملک ناله‌کنان، هم‌ناله با قدوسیان

از آن ستم، از آن جفای کرکسان، از آن شرار جانیان، بر باد گشت قرآن را فرّ و کیان

زان آستان، زان خاندان، زان چهره‌های گل‌فشان، آید ندای الامان، کرده به پا در جان من آتشفشان

حیدر خموش، مُهر سکوتش بر لبان، دستان او بر ریسمان، توفان کینه گشت وزان، غرش‌کنان

زهرا فتاد بر آستان، کس نیست آرد پرسمان، از وحشی‌گری، هتاکی و گستاخی این بی‌شرم مردمان

شد قامت دین چون کمان، روحش تُهی شد مرده‌جان، کردند پاره‌پاره قلب آن

در حسرتم چون شد چه‌سان، خون شد دل آن باغبان، پروانه سوخت و پر کشید تا آسمان

در فکرتم چون شد چه‌سان، گل شد جدا از گلستان، طوبی شکست، بر عرش شد میهمان

در حیرتم چون شد چه‌سان، کوثر ز ظلم ابتران، پرپر شد و عطرش گرفت کل جهان    

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد