نوگلی بر بام عالم پا نهاد
شورشی آمد هستی را در نهاد
غلغله در گیتی فتاد
آمده زینالعباد زینالعباد
گو دگر ناکامی مرده باد
نام نیکویش علی آرَد به یاد
آفرینش خاک پایش بوسه داد
چشم پرسویش روان داد بر جماد
از صفای روی او حق بر ملایک امر بر سجده داد
هست سرشکش قطره قطره، گام گامش در جهاد
او ز چشم گوهر فشاند و از ابلیس و طاغوت بیم داد
با نیایشهای نغزش، راه و رسم زندگی تعلیم داد
با زبور پر ز نورش حقپرستی، راه و رسم بندگی تعلیم داد
گفت از حق و حقوق، سیر و سلوک و تزکیه ، سرزندگی تعلیم داد
آن صحیفه، صفحه صفحه، بند بند و سطر سطرش از قرآن نماد
نور بر گیرد از آن، کام بر گیرد از آن، هر که را هست پاکی در نهاد
عاقبت با عبادت، با زبان پر شکایت، از زمین برچید فساد
خط سرخ و خونین شهادت از نالههایش دارد امتداد