24/ 4/ 1401
15 ذی الحجه 1443
ای علویمظهر و تقوا نژاد
مادر گیتی چو تو گوهر نزاد
ای تقویمطلع و زهرانژاد
منقبتت را خدا یاد داد
ای نقویمسلک و پارساعماد
حلم و صفایت به بشر هست نماد
جنت فردوس ز جمال تو شد اصطیاد
ای رضویزاده رضا از تو شاد
نور حق از تو بگرفت اشتداد
موسوی و صادقی و باقری، زینالعباد
کیست که او را است چنین سلسلهدودمان و زاد
ای ولویمذهب و والاچکاد
جن و بشر کرده به تو اعتماد
ای نبویمشرب و قدسیمراد
لحظهای بسته ز فروغت، دو چشمم مباد
مصطفویمنصب و هادینهاد
سیره باقی ز تو عدل است و داد
مرتضویشیمه و شیر جهاد
صولت حیدر ز تو پرامتداد
مجتبویسیره و ابنالجواد
جود و کرم از تو به عالم فتاد
خون حسین است ترا در رگ و ریشه، نهاد
ظلم و ستم از قدمت شد کساد
بوسه به پایت زند آدم و حیوان، جماد
ایزد منان رأفت و علمِ رضایت بداد
نرم ز لطفت، کرمت هر غلاظ شداد
مهر خداوند ز تو آمد به یاد
از کرمت در طرب آمده کل عباد
از ید بیضاء تو باطل گرفت انسداد
شعشعه تابش وجهت فزود انجماد
باطل خفتزده را، چون که وی است غرقه به جهل و عناد
عالَم قدسی به دستور تو در انقیاد
هست چه نیازی به جن و بشر و «صافنات جیاد»
طرّه گیسوی تو داده به باد
جنت فردوس و شمیمش ز یاد
عطر نفسهای نفیس تو در ازدیاد
مشک پراکنده همی در بلاد
من چه کنم، چون که به لطف تو مراست اعتیاد
نیست مرا غم، چو مرا فاصله از تو مباد