شب قدر است بر خیز ای نگارا
برون کن از دل آیین جفا را
سلامت جستجو کن تا سحرگاه
سلامت کردهاند بین انتها را
سلامی کن دوباره بر سپیده
بیارا بر خودت صلح و صفا را
بگو دلدار! من ترکت نگویم
برانی گر مرا با سنگ خارا
وفاخواهم صفاخواهم غمی نیست
اگر با من نباشی غمگسارا
من از عشقت نخواهم کرد توبه
ولو اعلمتنی آذنتنی فرّا فرارا
دلا بگذر! تو از چون و چراها
که با این ره نیست چالش سازگارا
صفاخواهی بلاکش باش ارشاد
که بینی عاقبت روی نگارا