غدیر1445
5/ 4/ 1403
«به جزازعلی نباشد به جهان گره گشایی»
به جز آستانش منما زکس گدایی
تو گدای او فقط باش بنما به حق خدایی
کز خدا نباشد او را ذرهای جدایی
نه فقط به وقت نکبت، طلبی از او رهایی
همه حال نوکرش باش و بچش صفایی
علی ای همای رحمت همه مهری و وفایی
شود آیا به من امروز نظر ویژه نمایی
مگر ای امیر ایمان تو به قلب من در آیی
ورنه ابلیس فکنده بین من و تو جدایی
همه در حبّ تو جویم، همه در عشق تو پویم
که نباشدم به دل عشق و به سر جز تو هوایی
همه از حبّ تو جویم، همه از مهر تو گویم
که نباشدم به دل امید و به سر جز تو صفایی
همه از شفاعت تو جویم، همه از کرامت توگویم
که نباشدم به زندگانی به جز این، شور و نوایی
همه در قرب تو جویم، همه بر دین تو پویم
که ز اغیار نباشد به دل من اثر از رد پایی