أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین،
أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ،
أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ،
أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ،
أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ،
أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ،
سلامم بر آن یار بی یار و یاور
خدایار بود و از خلق نبودش هیچ یاور
سلامم بر آن قهرمان تناور
تکِ تک به میدان تکاور
سلامم بر آن گونهگلگون چو خورشید خاور
که آفاق کرده روشن، چگونه نمودند به خاکش فراور
سلامم بر آن پیکر پارهپاره در خون شناور
که عریان نمودند قوم بدکیش، بدآور
سلامم بر آن چهره گلگون، حنا گشته از خون پیکر
به گیتی، به تاریخ، اگر هست به مثلش بیاور
سلامم به دندان بشکسته از چوب کینه، ز دست ستمگر
شود گر مصوَّر، نیاید به باور، نیاید به باور!
سلامم بر آن مهترین سر، همه فخر و سرور، هنرور
که بر نیزه رفته، فرازمند و ارجمند بر عرش داور