ای آنکه گفتی: «وقت است دگر تا مُشت کنی دست دعا را»
سالها است ما مشت کردهایم اما نه آن دست دعا را
سالهاست در یک دست اسلحه در دست داریم
اما به دست دیگری داریم اکسیر دعا را
سالهاست هم با دعا، چشم بکا در رزم هستیم
آسان مگیر در رزم سخت دست دعا را
با هر سلاحی جنگ رفتیم کار گره خورد
جز آن که استمداد کردیم ما روح دعا را
هرگز نبوده هیچ سلاحی کارگرتر
جز آنکه آوردیم به میدان هم دعا را
در جنگ نگشته فتح هرگز میسر
جز آن که بالا بردهایم دست دعا را
«قل ما یعبؤ بکم» فرمود باری
هرگز مکن تخفیف تو تیر دعا را
سالهاست با فرمودۀ روح خداوند
فریاد کردهایم «القدس لنا» را
سالهاست با این شعار نغز پر مغز
از ابتدا خواندیم ما تا انتها را
سالها است با انقلاب با صفامان
اجرا کردهایم عهد و پیمان و وفا را
سالهاست خون دادهایم خانه به خانه
اثبات کردهایم از حق بر خود ثنا را
اکنون باید طرحی نو درانداخت
باید کنیم مملو از موشک فضا را
باید شویم ما تندر و برخصم بباریم
سجیل و برآریم زدل داغ عزا را
بایدکنیم ویران حیفا و تل آویو
تاریشهکن سازیم مغضوبان خدا را
باید شویم ما یکزبان، یکدست و همدست
تاقدس ببیند رستن از ظلم و جفا را
باید ببندیم مغز صهیون را به موشک
تا آن تبهکاران چشند مرگ و فنا را
باید شکافیم مغز صهیونیسم خونخوار
تا امت اسلام ببیند ازخوشی روی صفا را
باید ز هرسو ما بباریم مرگ بر روی دشمن
تا خصم چشد آن ضربت هیبت ما را
باید جهان را پرکنیم از مرگ صهیون
تاخصم ببیند چلّۀ قدرت ما را
باید ز مصر و از یمن از اردن و شام
نکبت ببارد صهیون ملعونسرا را
«ارشاد» به زودی میشوی دلشاد و خندان
بینی رژیم جعلی غاصب فتاده زیر پا را
مرگ است و نابودی جزای خون مظلوم
این سرنوشت حتم است آیین قضا را
ظلم و ستم را نیست فرجام دلخواه
ظالم به دست خود کَند چاه فنا را
واصل به دوزخ میشود هر ظلم و ظالم
داده خدا کیفر چنین جنگ با خدا را