1399
در وصف ختم المرسلبن
آن کان زر، دُرّ ثمین
آن نازنین آن نازنین
آن مهجبین آن مهجبین
آن نورِ نور سدرهنشین
من همره روح الامین
ورد زبانم این چنین
گویا است این پویا است این
احمد رسول الله است این
بر انبیا و مرسلین از اولین و آخرین
او سرور است سرورترین
بر آسمان و بر زمین
بر انس و جن و بر فرشته اجمعین
او برتر است و برترین
او گوهر عرش برین
بر وحی، او تنها امین
احمد رسول الله است این
آدم صفی الله است این
نوح نبی الله است این
موسی کلیم الله است این
عیسای روح الله است این
چشم خلیل الله است این
سبط ذبیح الله است این
خود جدّ ثارالله است این
احمد رسول الله است این
اسرار بسم الله است این
تنها حبیب الله است این
تأویل وجه الله است این
احمد رسول الله است این
رهبر به جند الله است این
افسر به حزب الله است این
محرم به بیت الله است این
مژده به خلق الله است این
اندر تجلی از رخش پنهان و هم پیداست این
احمد رسول الله است این
شور و نوای خلقت است
آهنگ شور رحمت است
گامش وفور نعمت است
جامش فروغ جلوت است
به به چه شور افزاست این
احمد رسول الله است این
برماسوا تاج سر است
برعرشیان او افسر است
کروبیان را سرور است
به به چه روح افزاست این
احمد رسول الله است این
اکسیر اعظم مصطفی است
خورشید افخم مصطفی است
محبوب اکرم مصطفی است
محمود اقدم مصطفی است
بنیان اقوم مصطفی است
بهبه چه دلآرا است این
احمد رسول الله است این
بدر مکرم مصطفی است
پیک معظم مصطفی است
نور مسلّم مصطفی است
بر قدس مَحرم مصطفی است
بر زخم مرهم مصطفی است
مونس و همدم مصطفی است
مجذور جمله انبیا است
بهبه چه قدسآرا است این
احمد رسول الله است این
بر عرش وفرش فرمانروا
غافل مباش زین ماجرا
بهبه به این فرمانروا
حکمش مطاع و دلربا
بهبه چه دل افزاست این
احمد رسول الله است این
او بوده و آدم نبود
او بوده و عالم نبود
او بوده و ماتم نبود
شادی و شادافزا است این
احمد رسول الله است این
او بوده و هیچ غم نبود
اوبوده و هیچ کم نبود
هیچ درهم و برهم نبود
بهبه که جانافزا است این
احمد رسول الله است این
جز یاد ما او را کسی همدم نبود
بر وحی ما جز او کسی محرم نبود
بر ماسوا جز او کسی مرهم نبود
بهبه چه روحآسا است این
احمد رسول الله است این
هستی تمام فرمانبرش
خلعت ز حق هست در برش
جبریل بلاگردان او، پروانه در دور و برش
به به جمال افزاست این
احمد رسول الله است این
جنت به زیر گام او
مینو فدای نام او
گیتی نوای جام او
دادیم در قدس کام او
بیمثل و بیهمتا است این
احمد رسول الله است این
بر قدسیان او رهبر است
صاحبدلان را دلبر است
خوشطالع و نیکاختر است
خیر کثیر و کوثر است
خصمش خبیث و ابتر است
پیغمبران را اکبر است
بر کل عالم افسر است
بر سروران او سرور است
به به عجب برناست این
احمد رسول الله است این
او هست شفیع رستخیز
نزد همه باشد عزیز
پس تو به سویش واگریز
جانت به پای او بریز
خونت به راه او بریز
به به چه نورافزا است این
احمد رسول الله است این
او بت شکن، ظلمتشکن
جادوشکن، دشمنشکن
او جهلشکن، ظالمشکن
فریاد فریادهاست این
احمد رسول الله است این
خُلقش عجین با انگبین
نورش تابان از جبین
گفتار او سخت دلنشین
شادی شادیها است این
احمد رسول الله است این
رحمت به رحمش بسته است
نعمت به عزمش بسته است
نقمت به قهرش بسته است
یکتا است این، یکتا است این
احمد رسول الله است این
او هست بشیر، او هست نذیر
او هست منیر و بینظیر
او هست کلامش دلپذیر
والاست این، والاست این
احمد رسول الله است این
عالم بگیرد دین او
قرآن همه تحسین او
ابلیس بگیرد کین او
بر کیدشان بینا است این
احمد رسول الله است این
آوای او آوای حق
لعل لبش صهبای حق
اندر لقای کردگار
سرمست و بس شیداست این
احمد رسول الله است این
شمشیر او برگردن اهریمنان
ابلیسیان، نمرودیان
طاغوتیان، فرعونیان
بهبه چه سهمآسا است این
احمد رسول الله است این
آیین او هست بس ثمین
بانگ هوالحق در زمین
اندر جهان عطرآفرین
دینش مبین و دلنشین
زیبا است این زیباست این
احمد رسول الله است این
فریاد او بیدارگر، هشیارگر
بیمباور و انذارگر
مهرآور و اخطارگر
بهبه شعورافزاست این
احمد رسول الله است این
از یمن او جود خدا
بس صافی و بس پر صفا
پر جنبش و بیانتها
در جوشش و در اعتلا
اعلاست این، اعلااست این
احمد رسول الله است این
بهبه چه خوش سیما است این
هم دین و هم دنیا است این
شوریدۀ عقبا است این
گنجینۀ گنجها است این
طوبی است این، طوبی است این
احمد رسول الله است این