29/ 12/ 99
4شعبان المعظم 1442
نوگلی بر بام عالم پا نهاد
شورشی آمد هستی را در نهاد
غلغله در گیتی و مینو فتاد
عرش و فرش فریاد زد، این بانگ داد
آمده زینالعباد زینالعباد
آمده خوشآمده زینالعباد
نوگلی بر فرق عالم پانهاد
عالم و آدم به پایش سر نهاد
کیست آن والاگهر والانهاد
کیست آن والابشر والا نژاد
حضرت سجاد علی زین العباد
آمده خوشآمده زینالعباد
نوگلی بر خاک خاکی پانهاد
خلق را تحسین برآمد از نهاد
فرش سر به تعظیمش نهاد
عرش رو به تکریمش نهاد
قدس دل به تصمیمش نهاد
کیست آن عزیز خوشنهاد؟
حضرت سجاد علی زین العباد
آمده خوشآمده زینالعباد
کام ما آباد باد! آباد باد!
بخت ما فرجاد باد! فرجاد باد!
دل ز رویش شاد باد!
تیرهروز و تیرهبخت شداد باد!
آمده خوشآمده زینالعباد
آمده خوشآمده زینالعباد
گو دگر ناکامی یکسر مرده باد
گو دگر شادکامی یکسر زنده باد
گو دگر بدنامی یکسر مرده باد
گو دگر نیکنامی تا ابد فرخنده باد
گو دگر تا ابد اقبال ما تابنده باد
گو دگر بخت سعادت تا ابد زاینده باد
گو دگر نیکبختی تا ابد پاینده باد
گو دگر شوربختی، نگونبختی، مرده باد
گو دگر بدبختی، تیرهبختی مرده باد
گو دگر قلع و قمع بر شیطانیان کوبنده باد
آمده خوشآمده زینالعباد
آمده خوشآمده زینالعباد
از قدومش اهرمن بر همگنان زینهار داد
همقطاران را از او انذار داد
از سجودش سخت اخطار داد
از رکوعش، از شهودش بر فرار اجبار داد
از قیامش، از قعودش سخت هشدار داد
نور بارد از رخ زینالعباد
آمده خوشآمده زینالعباد
محو سازد از جهان ننگ و فساد
نام نیکویش علی آرَد به یاد
آفرینش خاک پایش بوسه داد
از صفای روی او حق بر ملایک سجده داد
چشم پرسویش روان داد بر جماد
هست سرشکش قطره قطره، گام گامش در جهاد
او ز چشم گوهر فشاند و غافلان را بر بصیرت چشم گشاد
بود فریاد و سلاحش اشک و بر بیدادگران انذار داد
آمده خوشآمده زینالعباد
گفت از حق و حقوق، آن حقپرستِ حقنژاد
گفت با تشقیق شقوق، آن حقنهاد
با نیایشهای نغزش، راه و رسم زندگی تعلیم داد
با زبور پر ز نورش حقپرستی، راه و رسم بندگی تعلیم داد
گفت از سیر و سلوک و تزکیه، سرزندگی تعلیم داد
آن صحیفه، صفحه صفحه، بند بند و سطر سطرش از قرآن نماد
نور بر گیرد از آن، هر نیکمراد
کام بر گیرد از آن، هر پاکنهاد
این نیایشنامه قرآنی است صاعد از زبان حضرت زین العباد
هست قرآن وحی نازل، اما دعاهایش انسان به آسمان راه داد
آمده خوشآمده زینالعباد
عاقبت با عبادت، با زبان پر شکایت، از زمین برچید فساد
با زبان پر نیاز و با دعای اعتراض، بر قیام و بر پرستش درس داد
خط گلگون شهادت از نالههایش کرد پیدا امتداد
ناله و لابه سلاحش، خونخواران را مدام اعلام جنگ داد
کربلا و خونفشانی با سرشک و اشکفشانی او همی آورد به یاد
تا برافکند ریشه جور و ستم، ظلم و فساد
تا فنا کرد و ز بُن بر کند رسم قوم عاد
کرد ویران کاخ آن فرعونیان و ریشهشان بر باد داد
آمده خوشآمده زینالعباد
من که میخوانم خدا از نای او، بر اجابت سخت دارم اعتماد
بر زبانم جاری و ساری است دعاهایی که دادم او به یاد
بر دلم هر دم تراود نور عشقش چون که اسم اعظمش آرم به یاد
بر سرم هر دم فزاید شور عشقش ویژه اندر شامگاه و بامداد
کردهام بر لطف و احسانش همیشه اعتماد
ریزهخوار سفرهاش تنها نه من، بلکه هستی از گیاهان تا بشر حتی جماد
این چنین لطف بزرگی حق بر هیچکس نداد
با کرامت، با لطافت، با شرافت او فقط بر ما بداد
هست اندر دلم تا شور رستاخیز عشق حضرت زینالعباد
آمده خوشآمده زینالعباد
چون که اسرافیل دمد در صور و بر آرد نهیبِ خیزش کل عباد
من خیالم تخت که دارم عشق روی حضرت زینالعباد
برتر از این، عاشقان را هیچ مباد، هرگز مباد
زین سبب هر لحظه با یادش دل و دستور من شاد است شاد
آمده خوشآمده زینالعباد
آتشی در خرمن خصمش همیشه باد در ازدیاد
فارغ از این ماجرا، ریشهاش خاکستر و بر باد باد
فارغ از دوستیِ زین العباد، ریشهکن باد! زندگی او را مباد
ده مرا هدیه شوم دردانه و سجاد یا زینالعباد
ده مرا بهره شوم فرزانه و فرزاد یا زینالعباد
تا به وصلت گردمی پر پیمانه و دلشاد یا زینالعباد
بر صله بنما تو خود ارشاد یا زینالعباد
خود نما «ارشاد» را ارشاد یا زینالعباد