ارشاد

مقالات گفتاری، مدایح و مراثی و ...

ارشاد

مقالات گفتاری، مدایح و مراثی و ...

نقش جهان

 

9/ 12/ 1403

 

اگر دور جهان بینم در آن نقشی ز جان بینم
بهاران و خزان را دست در محو زمان بینم

 

بلی از دور چرخ چرخِش را عیان بینم

که چرخاننده اش را در نهان و در عیان بینم

 

از این آفت سرا گوهر بر آوردم

سپردم جان و تن بر چشم حق‌بینم

 

ز دنیا نیست تقصیرها و تخسیرها

همه شر و بلا از مفسدان بینم

 

هواخواه جهان هستم کز چهرۀ نیکش

درخشان چهرۀ ناز خداوند جهان بینم

 

به دنیا غره من نیستم از آن من توشه می‌چینم

چو مرغی نفس خود را دانه‌چینی پرنشان بینم

 

نه ترس از رنج دام دارم نه از ناز خسان اندیش

که خود را نازنین‌تر از کل مهان بینم

 

هوای نفس بشکستن چقدر خوب است

ولی با تدبیر انگشت خرد آسان نمی‌بینم

 

زبان شیر ژیان باشد رامش کرده‌ام ای دوست!

وگرنه ابتدا خود را ز شرش پاره جان بینم

 

همه نالند از عصر و زمان خود

ولی نالم که من خود را در بین خسان بینم

 

مدار ارشاد فکرت باز از تردستی خصمت

که من در نیکنامی غرقه‌ات در هر زمان بینم

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد